سرویس جهان مشرق - حضور حسن روحانی، رئیس جمهور ایران در برنامه تلویزیونی و اعلان همدردی با شرایط اقتصادی دشوار مردم ایران، کار درستی بود. نرخ تورم بالا و افزایش هزینههای زندگی، اوضاع بسیار دشواری را برای مردم در ایران پدید آورده است. قطع شدن یارانه برخی از اقشار و افزایش بیکاری جوانان نیز به این مشکلات اضافه شده است.
روحانی بدون شک از عواقب و پیامدهای مستقیم اوضاع نابه سامان اقتصادی و تحریمهای ایالات متحده سخن گفته است. شرکتهای غربی که به همکاری و تعامل با ایران بازگشتهاند یا حداقل درصدد آغاز همکاری با ایران بودند، با تهدیدات جدی مواجه شدهاند.
روحانی پس از امضای برنامه اقدام مشترک در سال ۲۰۱۵ در وین، وعده داد که فرصتهای شغلی بیشتری در ایران ایجاد خواهد شد و رفته رفته شرایط اقتصادی بهبود مییابد. اما این وعده هرگز عملی نشده و اعتراض به شرایط و مشکلات اقتصادی به صورت مشروع و آرام از گوشه و کنار شنیده میشد. درواقع این قبیل اعتراضات و نارضایتیها مدت چند سال است که بخشی از تصویر کلان مردم ایران است.
اگر نگاهی به کالبد حکومتی جمهوری اسلامی ایران بیاندازیم نوعی «تئوکراسی به همراه خصائص برجسته دموکراتیک» مشاهده میکنیم؛ اما نکته مهم این است که این کالبد تا چه میزان در داخل این کشور ریشه دوانده است. در جریان سفرهای مکرر خود به ایران با پدیدهای به نام بسیج آشنا شدم؛ این پدیده در وجوه مختلف زندگی اجتماعی از اتحادیهها گرفته تا نهادهای دانش آموزی و گروههای خدمات اجتماعی، رخنه کرده است. از این جهت شاید بتوان ایران را به چین تشبیه کرد که در آن حزب کمونیست در تمام ابعاد زندگی مردم رخنه کرده است. در گفتگو با جوانان شهرهایی همچون کاشان و مشهد متوجه شدم که ساختار حکومتی جمهوری اسلامی از پایگاه مردمی بسیار مستحکمی بهرمند است.
آنچه که امروز در ایران شاهد هستیم درواقع این است که اعتراضات مشروع و آرام مردم به دشواریهای اقتصادی توسط عدهای مضنون همیشگی (usual suspects) به سمت خشونت پیش برده شده است. این عده قلیل مضنونین به سختی در تلاش هستند تا اعتراضات مشروع و آرام را به یک جنبش «انقلابی» تبدیل کنند تا از این طریق تغییر رژیم را رقم زنند. نهایتاً اینکه، هدف غایی دیگر این عده، به راه انداختن یک جنگ داخلی است.
در اینجا باید اعلان کنم که این اقدامات و این هدف میسر نخواهد شد. هرکسی که با ایران آشنایی دارد به خوبی میداند که جامعه مدنی این کشور بسیار پیچیدهتر از آن است که در چنین دامی گرفتار شود. باید توجه داشت که عناصر خارجی مشخصی تلاش میکنند تا به عنوان تحریک کننده در میان صفوف معترضین رخنه کنند. این لحن «تمام دنیا نظارهگر هستند» که این روزها از هر خروجی رسانهای آن را میبینیم یا میشنویم، به معنای تحریک کردن تهران به انجام یک واکنش است.
با همه این احوال دولت روحانی قاطعانه اعلام کرده است که با هرگونه اقدام خشونت باری شدیداً برخورد خواهد کرد. این طبیعی است؛ تصور کنید سطح خشونتی که در خیابانهای ایران مشاهده کردیم، در فرانسه یا آلمان رخ می داد؛ واکنش پلیس به این گونه اقدامات در دو کشور مذکور چگونه می بود؟
تغییر رژیم در ایران به هیچ وجه میسر نخواهد شد و آنچه که اکنون درحال اجرا و پیشرفت است، تلاشی است برای تجدید بهانهها برای تحریمهای اقتصادی بیشتر علیه ایران. احتمالاً این بار از سوی اتحادیه اروپا. امیدوارم که اتحادیه به این دام مبتلا نشود. اکنون حل بسیاری از مسائل به عملکرد تیم روحانی وابسته است و برنامهها و ابتکار عملهای مختلفی که پیش از آن آغاز شده تا روابط تجاری ایران را تقویت کند، میتواند تا حدودی راهگشا باشد.
نویسنده: پهپه اسکوبار (کارشناس برزیلی مسائل ایران و خاورمیانه در اشین تایمز آنلاین، راشا تودی، اسپوتنیک نیوز و الجزیره)